نوشته شده توسط : جعفر

 

همه طراحان وب همیشه به دنبال جذاب کردن سایت‌شان برای یوزر ها هستند اما این جذابیت اصلا کار ساده‌ای نیست. آنها باید بتوانند طیف گسترده‌ای از سلایق را با طرح خود جذب کنند تنها در عرض چند ثانیه...

طراحی گرافیک سایت

اگر شما هم طراح وب باشید، مطمئناً وقتی به سراغ طراحی سایت جدیدی می روید مهمترین نکته برایتان جذاب بودن آن طرح است. برای کاربر مهم نیست شما از چه برنامه یا برنامه هایی استفاده کرده‌اید، برای او فقط جذابیت و زیبا بودن سایت مهم است. اینکه کاربر احساس خوبی موقع کار کردن با سایت داشته باشد وظیفه شما است و تفاوت طراحان وب در اینجا معلوم می‌شود. برای اینکه بدانید این کار چندان هم ساده نیست کافی است بدانید برای جذب کردن کاربر به دیزاین سایت در نخستین ورودش، شما فقط 2.6 ثانیه فرصت دارید! www.ParsCms.com

طبق نتایج تحقیقات محققین دانشگاه علوم و تحقیقات Missouri ثابت شد مدت زمان 2.6 ثانیه وقت وجود دارد تا المان‌های استفاده شده در سایت کاربر را جذب کند، این یعنی سایتی که شاید شما چندین ساعت برای طراحی آن وقت گذاشته باشید اگر نتواند در 2.6 ثانیه کاربر را جذب کند دیگر آن تاثیر دلخواه شما را روی کاربر نخواهد داشت.

Hong Sheng، استادیار دانشکده‌ی تجارت و تکنولوژی اطلاعات دانشگاه علوم و تحقیقات Missouri، می‌گوید :

«همگی می‌دانیم که جلب نظر بازدیدکنندگان در همان ابتدای ورودشان به سایت امری است مهم و چنانچه اکثر افراد از اینترنت جهت کسب اطلاعات استفاده می‌کنند، بنابراین اولین احساسی که یک کاربر نسبت به یک سایت دارد می‌تواند تعیین کننده این امر باشد که آیا کاربر تصویر مطلوبی از آن سازمان را در ذهن خود پرورانده است یا خیر. »

سایتی که شاید شما چندین ساعت برای طراحی آن وقت گذاشته باشید اگر نتواند در 2.6 ثانیه کاربر را جذب کند دیگر آن تاثیر دلخواه را روی کاربر نخواهد داشت.

خانم Hong Sheng به همراه همکار خود خانم Sirjana Dahal (فارغ التحصیل دانشگاه Missouri ) به دنبال این بودند که ببیند کاربران اینترنتی بعد از ورود به سایت های جدید، قبل از توجه به محتوای صفحه، چه مدت زمانی مشغول تماشای المان های گرافیکی سایت مانند لوگو، آیکن های شبکه های اجتماعی، منو ها و دیگر المان های گرافیکی سایت هستند. به همین جهت با نصب تعدادی دوربین (که با اشعه فروسرخ کار می کرد) بر روی صفحه نمایش کامپیوترهای مدارس و یک نرم افزار بررسی کننده حرکات چشم توانستند اطلاعات مفیدی را هنگام بازدید دانش‌آموزان از سایت‌های مختلف و نحوه حرکت چشم آن‌ها هنگام تماشای صفحات مختلف وب سایت به دست آورند.

این 2 نفر سپس به تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده پرداخته و بدین ترتیب توانستند مدت زمانی که هر دانش‌آموز صرف تماشای المان‌های گرافیکی هر سایت می‌کرده را محاسبه کنند. در این تحقیق آن‌ها وب سایت‌های مدارس حقوقی را مورد بررسی قرار دادند. نتیجه تحقیقات نشان داد که بخش های زیر بیشتر از سایر بخش ها مورد توجه دانشآموزان قرار گرفته و آنها زمان بیشتری را برای تماشای این بخش ها صرف کرده‌اند.

این بخش‌ها به ترتیب زیر می‌باشند:

1- لوگو: در کل زمانی که دانش‌آموزان در حال مشاهده هر سایت بودند حدودا 6.48 ثانیه در حال تماشای لوگوی سایت بودند.

2- منوی اصلی: منوی اصلی وب سایت هم مانند لوگو جزو بخش‌های مهم سایت بوده است به طوری که دانش‌آموزان این‌بار هم زمانی در حدود 6.44 ثانیه از زمان حضور خود در سایت را مشغول مشاهده منوی اصلی بوده اند.

3- باکس جستجو: این باکس هم که معمولا در همان بالای صفحه قرار داشته در حدود 6 ثانیه در هر بازدید چشم بازدید کننده را به خود مشغول کرده.

4- شبکه‌های اجتماعی: لینک هایی که به شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و توئیتر داده شده اند به لحاظ گرافیکی و جذاب بودن باز هم از طرف چشم‌های کاربران مورد استقبال قرار گرفته اند.

5- عکس اصلی وب سایت: در همه سایت‌ها یک عکس اصلی وجود دارد که به یکی از دلایل محل قرار‌گیری و یا گرافیک خود عکس می‌توان آن‌را عکس اصلی صفحه دانست. مشاهده این عکس هم به تنهایی بیشتر از 5 ثانیه از وقت بازدید کنندگان را گرفته است.

6- محتوای متنی: محتوای متنی سایت در دید اول 5.59 ثانیه از وقت کاربر را گرفته است. (برای اینکه شبهه‌ای برای شما پیش نیاید باید این نکته را توضیح داد که این زمان 5.59 ثانیه‌ای فقط در زمان مشاهده کلی وب سایت بوده است، مطمئنا کاربران زمان خیلی بیشتری صرف خواندن متن های سایت شما خواهند کرد، ما در اینجا در مورد مشاهده کلی وب سایت‌تان صحبت می‌کنیم)

7- فوتر: در نهایت هم قسمت فوتر سایت مورد توجه این دانش‌آموزان قرار گرفته که حدود 2 ثانیه از وقت کاربران را به خود اختصاص داده.

Sheng همچنین از قول دانش‌آموزانی که مورد بررسی قرار گرفته‌اند اضافه کرده است که کاربران علاقه بیشتری به لینک‌ها و باکس‌های مربوط به شبکه های اجتماعی داشته‌اند. او همچنین اضافه کرده است که استفاده از رنگ های دلپذیر در سایت تاثیر بهتری بر روی کاربران خواهد داشت.

کار طراحی وب نیز مانند هر شغل دیگری سختی‌های خاص خودش را دارد، شما باید در طراحی‌تان به این نکته توجه داشته باشید که طرح شما قرار است با چندین هزار کاربر با سلایق مختلف ارتباط برقرار کند. پس همیشه به فکر جذب حداکثری باشید اما یادتان نرود که فرصت شما محدود است. چیزی در حدود 2.6 ثانیه...

  1. طراحی سایت شرکتی
  2. طراحی سایت فروشگاهی
  3. طراحی سایت شرکتی
  4. طراحی سایت فروشگاهی
  5. طراحی سایت شرکتی
  6. طراحی سایت فروشگاهی
  7. طراحی سایت شرکتی

طراحی سایت فروشگاهی



:: بازدید از این مطلب : 177
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

طراحی سایت فروشگاهی (EDU) / بک لینک سازی یکی از مهمترین و حساس ترین مراحل سئو یک سایت است. در این میان بک لینک های قدرتمند از وبسایت های آموزشی و دولتی می تواند مسیر سئو سایت شما را کوتاه تر کند و سریعتر به موفقیت برسید. در وبسایت های زیر پروفایل های EDU ایجاد کنید و از بک لینک های قدرتمند آموزشی این وبسایت ها لذت ببرید. 

 

  1. طراحی سایت فروشگاهی
  2. طراحی سایت فروشگاهی
  3. طراحی سایت فروشگاهی
  4. طراحی سایت فروشگاهی
  5. طراحی سایت فروشگاهی
  6. طراحی سایت فروشگاهی
  7. طراحی سایت فروشگاهی
  8. طراحی سایت فروشگاهی
  9. طراحی سایت فروشگاهی
  10. طراحی سایت فروشگاهی
  11. طراحی سایت فروشگاهی


:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

بازاریابی عصبی مفهومی نوین برای بهبود هدفمندی فنون بازاریابی در قرن بیست و یک به حساب می آید. اما قبل از آنکه به مفهوم بازاریابی عصبی بپردازیم بهتر است خود مفهوم بازاریابی را با هم بررسی کنیم. بازاریابی چیست؟ بازاریابی یکی از مفاهیم نوین برای بشر به حساب می آید. همزمان با انقلاب صنعتی و تغییر شیوه تولید انسان از فئودالیسم به سیستم سرمایه داری نیاز به دستیابی به بازارهای جدید نیز بیش از پیش برای صنایع تولیدی احساس شد. کالاهای تولید شده در کارخانجات در صورتی که بازاری برای فروش نداشته باشند هزینه های انبارداری و خرابی محصولات را به همراه می آورند که نتیجه نهایی آن ورشکستگی آن کارخانه خواهد بود.

بازاریابی عصبی

به مرور زمان بازاریابی در طول دهه های اخیر به فکر استفاده از مفاهیم علوم دیگر برای ارتقا تکنیک های خود بوده است و امروز می بینیم که روش های مختلف با استراتژی های متفاوتی برای بازاریابی استفاده می شود. بازاریابی چریکی، بازاریابی ویروسی، بازاریابی عصبی، استراتژی هجومی در بازاریابی و … از جمله مفاهیمی است که بازاریابی را به یک شبه علم در دنیای امروز تبدیل کرده است.

از نظر منطقی نیاز به بازاریابی یک نیاز کاذب برای تمدن بشری به حساب می آید و این یکی از نقصان های شیوه تولید سرمایه داری نیز محسوب می شود. در شیوه تولید سرمایه داری به دلیل آنکه برنامه ریزی جامعی برای محصول تولیدی در کل جامعه انجام نمی شود ما به یکباره با حجم انبوهی از کالاها روبرو می شویم که گاها هیچ مصرف کننده ای برای آن وجود ندارد. درحالی که عقل سلیم به ما می گوید که ابتدا با توجه به نیاز جامعه یک برنامه ریزی برای تولید انجام شود و سپس تولید در کل جامعه انجام شود تا با انبوهی از کالاهایی که مصرف کننده ندارد روبرو نشویم. با این حال در حال حاضر و تا اطلاع ثانوی که انقلابی در تولید انسانی بوجود نیامده است به دلیل انبوه کالاهای انباشت شده که در انبارها در حال خاک خوردن است نیاز به فنون بازاریابی برای فروش این محصولات هستیم تا کارخانجات تولیدی ورشکسته نشود.

طراحی سایت  یک موضوع و حرفه ای تخصصی است. شرکت طراحی سایتپیام آوا با ده سال تجربه در زمینه طراحی سایتو طراحی اپلیکیشن و بیش از 1000 نمونه کار موفق در زمینه طراحی سایتمی تواند حرفه ای ترین سایت ها را برای مشاغل مختلف طراحی و به شما عزیزان تقدیم کند. طراحی سایت حرفه ای را با پیام اوا پردازش تجربه کنید.

بازاریابی عصبی

در نگاه اول به نظر می رسد که انسان ها وقتی که وارد فروشگاهی می شوند یک رفتار کاملا منطقی دارند و با ذهنی روشن اقدام به خرید کالایی خاص می کنند. اما قسمت پنهان ماجرا این است که واکنش های احساسی در هنگام خرید بیش از آنچه که به نظر می رسد در میزان فروش کالایی خاص تاثیر گذار است. رنگ، نوع بسته بندی، جملات توصیفی درباره کالا و همچنین اطلاعات استاندارد شده آن از جمله مواردی است که ممکن است یک نفر را از خرید منصرف کند یا جذب کند. احتمالا برای شما نیز پیش آمده است که در حال پیاده روی هستید و به ناگاه جذب ویترین یک مغازه می شوید بدون آنکه دلیل منطقی برای آن داشته باشید. این موضوعات را در بازاریابی به نام قلاب ها یا همان انکر های بازاریابی می شناسند.

قلاب ها اساسا موضوعاتی است که ذهن انسان را به صورت ناخودآگاه تحت تاثیر قرار می دهند. برای مثال وقتی می خواهید لوازم خانگی بفروشید معمولا یک خانواده خوشبخت را نشان می دهید که درحال استفاده کردن از این وسایل هستند و همه چیز بسیار ایده آل است. در چنین تبلیغاتی یک رابطه مستقیم بین برند آن کالا و تصویر خوشبختی در خانواده به صورت ناخودآگاه در ذهن مخاطب شکل می گیرد و در نتیجه با تکرار این تصویر افراد وقتی در مقابل آن کالا قرار می گیرند یک ارتباط ناخودآگاه با مفهوم خوشبختی نیز در ذهن آنها نقش می بندد. نتیجه نهایی این فرآیند تمایل بیشتر برای خرید آن کالا است.

بازاریابی عصبی

اما موضوع در دنیای برند ها به این سادگی مثال بالا نیست. بعد از مدتی برندهای زیادی دست به چنین تبلیغاتی میزنند و در نتیجه ذهن مخاطب با تشویش روبرو شده و تاثیر این نوع بازاریابی کاسته می شود.

وقتی از بازاریابی عصبی صحبت می کنیم به نوعی به دنبال تحریک احساسات مخاطب برای ترغیب آنها به سمت خرید محصول است. نه اینکه آن تبلیغ منطق نداشته باشد یا به دنبال کلاه برداری باشیم. نه هرگز فنون بازاریابی را بر علیه مخاطبان استفاده نکنید چرا که در بلند مدت منجر به ضربه خوردن برند شما می شود. بازاریابی فن استفاده از احساسات برای تاثیر گذاری بر روی موضوعات منطقی است.

بازاریابی عصبی به نوعی یکی از مفاهیمی است که می تواند در مراحل برندسازی یک واحد تولیدی به شدت کارساز باشد. وقتی شما یک کالایی تولید می کنید و میزان فروش شما در حدی نرمال انجام می شود برای آنکه بتوانید بیش از رقبایتان فروش را افزایش دهید باید خلاقیت های بازاریابی و برندسازی را به بهترین نحو ممکن به کار بگیرید.  استفاده از جزییات در مراحل برندسازی بسیار حائز اهمیت است و در این میان یکی از بهترین شیوه های بازاریابی دقیقا همین روش بازاریابی عصبی است.

گفتم که در دنیای سرمایه داری امروز ما یک معضل بسیار بزرگ و البته احمقانه در نوع زندگی بشر داریم. ما محصولات بسیار تولید می کنیم و در انبار ذخیره می کنیم و بعد می بینیم که هیچ کس خریدار این کالاها نیست و در نتیجه برای فروش این کالاها و دست یابی بازارهای جدید کشورهای مختلف و کمپانیهای مختلف با هم رقابت می کنند و در نهایت این موضوع به جنگ میان کشورها نیز ختم می شود. این موضوع واقعا احمقانه است اما با این حال مجبور هستیم به فکر فروش این محصولات باشیم تا بتوانیم اقتصاد را سرپا نگاه داریم. شاید در آینده تغییرات بنیادین تولید نیاز ما به بازاریابی را به کل از بین ببرد.

به طور کلی بازاریابی  عصبی به خلاقیت های زیادی نیاز دارد و در نتیجه شما یک اصل را می توانید به روش های مختلف به کار بگیرید. اصل مهم و بنیادین در بازاریابی عصبی استفاده از تحریک احساسات انسانی برای جذب مشتری بیشتر است و البته آن خرید باید کاملا منطقی باشد. به عبارتی یک کالای با کیفیت که برای فروش آن منطق مصرف مناسب وجود دارد با استفاده از بازاریابی خلاقانه به فروشهای نجومی می رسد. ما امروز می دانیم که بخش ناخودآگاه مغز انسان بسیار قوی تر از بخش خودآگاه آن است و احساسات در تاثیر گذاری بر ناخودآگاه حرف اول را می زند بنابراین با بازاریابی عصبی شما به دنبال تحریک احساسات و قراردادن نام برندتان در ناخودآگاه مردم هستید.

بگذارید یک مثال دیگر برای بازاریابی عصبی داشته باشیم، برای مثال در شما می خواهید لاستیک بفروشید و در نتیجه شروع می کنید به ایده پردازی، یکی از مهمترین موضوعات در هنگام رانندگی امنیت در هنگام سفر هست، مرحله بعد این واژه امنیت با کمربند ایمنی تداعی ذهنی ایجاد می کند و در مرحله بعد ما به این نتیجه میرسیم که لاستیک را با استفاده از فرهنگ کمربند ایمنی به نوعی تلفیق کنیم که واژه امنیت با برند لاستیک ما در ذهن همراه شود.

برای آنکه موضوع احساسی بودن خرید انسان ها را بهتر درک کنیم یک مثال تجربی داشته باشیم. اغلب شرکت های بزرگ قبل از تولید یک محصول تحقیقات بازار انجام می دادند تا محصول مورد علاقه مشتریان را تولید کنند. آن ها از مردم می پرسیدند که دوست دارید محصول بعدی ما چگونه باشد، رنگ و بسته بندی چه باشد و چه خصوصیاتی داشته باشد. سپس با توجه به نتایج نظرسنجی و تحقیقات بازار محصولی جدید تولید می کردند. سپس اتفاق عجیبی رخ می داد. آن محصول جدید که دقیقاً با خواسته ها و سلایق مشتریان تولید شده بود با شکست مواجه می شد. همان افرادی که خودشان در نظرسنجی شرکت کرده بودند هیچ گاه محصول مورد نظر را خریداری نمی کردند. بازاریابان کم کم به این نتیجه رسیدند که پاسخ اغلب افراد در تحقیقات بازار با رفتار خرید آن ها تفاوت دارد و گاهی کاملاً متناقض است. بنابراین همیشه نمی توان از مشتری پرسید که محصول مورد علاقه اش کدام است و سپس با تولید آن محصول به موفقیت رسید.

بنابراین در یک کلام می توان چنین گفت که هدف بازاریابی عصبی انتقال بهتر پیام های بازاریابی به دیگران و افزایش احتمال خرید توسط مخاطب است. در نتیجه بودجه بازاریابی و تبلیغات کاهش می یابد.

نکته پایانی

بازاریابی در دنیای دیجیتال امروز مجهز به ابزارهای دیجیتال شده است. به همین دلیل فیلدی در این بخش با نام بازاریابی دیجیتال شروع به فعالیت کرده است که برای استفاده از فنون آن شما نیاز دارید یک سایت برای کسب و کار خود در فضای مجازی طراحی کرده باشید. سپس آن سایت را تبلیغ کنید، برندسازی انجام دهید و فروش خود را افزایش دهید.

البته یادتان باشد که طراحی سایت حرفه ای در دنیای امروز نیاز به همکاری یک تیم متخصص در زمینه های مختلف دارد. ما در شرکت پیام آو با بهره گیری از متخصصین برنامه نویسی و طراحان گرافیک یک طراحی سایت شرکتی و یا فروشگاه آنلاین با استاندارد های روز دنیا را به شما تحویل می دهیم.

پا نوشت

طراحی سایت ،  طراحی سایت اصفهان ، طراحی سایت شیراز ، طراحی سایت رشت ، طراحی سایت کرج ، طراحی سایت مشهد ، طراحی سایت یزد



:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

یک وبلاگ یا وبسایت ، یک حساب ادسنس گوگل و کمی اطلاعات درباره سئو .

بله با همین مقدار اطلاعات و پیش نیازها می توان کار سئو را آغاز کرد و در آینده یک سئو کارحرفه ای شد ولی نه اینکه بتوان در یک لحظه و با این امکانات یک سئوکار حرفه ای شد. سئو یک کار زمان بر است. یعنی هم فراگیری علم و دانش آن بر اساس تجربه و کار است و به نتیجه رسیدن کار سئو یک پروسه طولانی مدت است.

 

 

 

راه های شروع و انجام سئو بسیار متنوع و گوناگون است اما مهم است که بهترین روش در بهترین زمان انجام پذیرد. می توان این قدم ها و پله ها را به عنوان آغاز کار و مقدمه ایی بر کار سئو تلقی کرد:

به دنبال کلمات کلیدی مرتبط باشید.

با استفاده از نرم افزارهای جستجو کلمه کلیدی٬ یک کلمه و یا دسته ایی از کلمات که به تجارت و برند شما مربوط است را شناسایی کنید و سپس روی کلمه کلیدی مرتبط کار کنید. شناسایی کلمه کلیدی مهم است و به اصطلاح خشت اول کار یک سئو کار حرفه ای بررسی کلمه کلیدی است .اضافه و یا کم کردن حتی یک حرف شما را از آنچه موردنظرتان هست دور می کند. استفاده از کلمه کلیدی مناسب این فرصت را به شما می دهد که دسته های جدید و بخش های تازه در سایت خود بوجود آورید و با استفاده از این دسته ها بتوانید کاربر بیشتری به را سایت خود منتقل کنید. فایده این دسته بندی و بخش کردن اطلاعات سایت این است که کاربران ممکن است به موضوعات شما علاقه مند شوند و لیست اطلاعات شما مورد علاقه آنان باشد.

هم چنین کلمه کلیدی را بطور مرتب پیگیری و دنبال کنید. ببنید که الان در چه رتبه ایی قرار دارید و در صفحه چندم جستجو ظاهر می شوید و همین طور سایت های دیگری که در رتبه های نخست قرار دارند را هم بررسی و تحلیل کنید تا متوجه شوید که چه نوع کلمات کلیدی آن ها را به رتبه های نخست و صفحه اول آورده است. این کار به شما بسیار کمک می کند تا بتوانید به صدر نزدیک شوید.

تشخیص اینکه چه محتوایی مورد نیاز است و چگونه می توان آن را بهبود بخشید.

آنچه مد نظر کاربران و استفاده کنندگان است باید دستور کار شما قرار گیرد. ساخت و ایجاد محتوای شما باید بر اساس نیاز کاربر باشد چون شما سایت خود و اطلاعات خود را جز برای استفاده آنان طراحی و بهینه سازی نمی کنید و البته یادتون هم که نرفته٬ محتوا پادشاهه! با شناخت نیاز ، آنگاه باید محتوا را بسازید. سعی کنید محتوا طوری باشد تا عمق نیاز کاربر را براورده کند و ارزشمند باشد طوری که خواندن و استفاده از مطلب شما برای او سودمند باشد. جستجوی کاربران هم بسیار مهم است یعنی اینکه جستجو چه کلمات و عباراتی را شامل می شود و اطلاعات سایت شما نیاز کاربر را برطرف کند. شاید شما روی یک کلمه خاص تمرکز کرده اید و کاربران با هم معنی آن کلمه جستجوی خود را انجام می دهند. یا اینکه آنان درباره مشکلات جستجو می کنند و شما فقط روی کلمات کلیدی بعد از حل مشکل کار کرده اید. برای مثال جستجو درباره سرما و یخ زدگی است و شما درباره گرم کردن و … محتوا نوشته اید.

هوشیار باشید که روبات های گوگل سایت شما را قبول کنند.

برای اینکه کاربران بتوانند به سایت و بلاگ شما بروند و استفاده کنند ابتدا سایت شما باید در دسترس آنها باشد یعنی بتوانند سایت شما را پیدا کنند. محتوایی که شما می سازید هم باید برای کاربر قابل استفاده باشد و در عین حال روبات ها هم محتوا را قبول کنند. بحث روبات ها و خزنده ها و اسپایدرها و یا اسم های دیگر بسیار مهم است و نباید نادیده گرفته شود. در این جا به بعضی از نکات درباره مقبولیت محتوای شما توسط روبات اشاره می کنیم:

. کاری کنید که آسان در دسترس باشید: مطمئن شوید که هیچ صفحه ایی وجود ندارد که دریافتش از صفحه اصلی شما برای کاربران مشکل باشد.

. سعی کنید که URL شما تا حد امکان کوتاه باشد.

. روبات ها نوشته هایی که قسمتی از یک تصویر هستند را ایندکس نمی کنند: سعی کنید نوشته ها خارج از تصویر باشند و همین طور در منبع HTML بصورت نوشته باشد.

. هوشیار باشید که صفحات شما گاهی مورد خزش قرار گیرد: اگر این طور نباشد به این مفهوم است که گوگل در ایندکس محتوا شما دچار مشکل شده است.

تمرکز شما روی دریافت لینک باشد تا لایک گرفتن

واضح است که سیگنال های شبکه های اجتماعی بسیار سودمند است اما از تاثیر لینک ها هم غافل نشوید. برای بدست آوردن بک لینک٬ محتوای شما باید ارزش لینک دادن را داشته باشد و غنی و جذب کننده و ناب باشد. در ضمن بهتر است بدانید یک دامین خوب٬ در خاطره ها می ماند و به راحتی نوشته می شود. اگر دامنه شما بدترکیب و بی اسلوب است آن را تغییر دهید. شاید برای بدست آوردن دامنه مناسب و مربوط به فعالیت و کلمه کلیدی مجبور شوید که هزینه کنید اما ارزش این هزینه کردن را دارد. اعتبار و مقبولیت خود را در طول زمان با بازاریابی صحیح بدست آورید . سعی کنید در فعالیت و تجارت خود به عنوان یک حرفه ایی شناخته شوید. حضور در کنفرانس ها و همایش ها که مربوط به تجارت شماست بسیار اثربخش است. اگر بتوانید خود را صاحب سبک و دارای یک فن بخصوص در فعالیت خود نشان دهید همه خواستار همکاری و ارتباط با شما خواهند شد. اگر تازه شروع کرده اید و توانایی حضور در همایش های تخصصی را ندارید از محله و منطقه خود شروع کنید و نشان دهید که در آن موضوع توانایی دارید. با این روش با دوستان و آشنایان فعال در کار و فعالیت خود آشنا می شوید و می توانید با هم همکاری کنید و به یکدیگر مشورت دهید .

  1. طراحی سایت شرکتی
  2. طراحی سایت فروشگاهی
  3. طراحی سایت تهران
  4. طراحی سایت
  5. سئو سایت
  6. سئو
  7. طراحی وب سایت
  8. طراحی سایت شرکتی
  9. طراحی سایت فروشگاهی
  10. طراحی سایت تهران
  11. طراحی سایت


:: بازدید از این مطلب : 189
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

یکی از روش هایی که میتوانید کسب و کار خود را به عموم مردم و جهانیان معرفی کنید، وب سایت شماست. چرا که امروزه همگان برای انجام هرکاری ابتدا سراغ اینترنت رفته و نیاز خود را در شبکه های اجتماعی یا وب سایت ها جستجو می کنند.

 

اگر هدف وب سایت شما افزایش فروش و توسعه کارتان است، باید به سه نکته توجه داشته باشید:

 

۱ثبت نام و اطلاعات مخاطبان یا مشتریان احتمالی

پس از اینکه سایت خود را طراحی و راه اندازی کردید اولین قدمی که برمیدارید ثبت اطلاعات مخاطبان یا مشتریان سایت جهت ارتباط بیشتر باشد.

برای انجام این کار میتوانید یک محصول یا اطلاعات با ارزش برای بازدید کنندگان تهیه کنید. مثلاً گزارشی رایگان در زمینه کسب و کار شما. سپس فرمی را در اختیار بازدیدکنندگان قرار دهید و آنها را به گونه ای ترغیب کنید که این فرم را که شامل مشخصات اولیه هر فرد هست را پر کنند. که البته فقط با داشتن محتوای خوب میتوانید به این منظور دست یابید. به این صورت شما لیستی از مخاطبان یا مشتریان احتمالی خود را دارید که میتوانید از طریق ایمیل با آنها ارتباط برقرار کنید.

بعد از انجام این چند ایمیل که محتوای مفید و مورد نیاز مخاطبتان باشد را برای او ارسال کنید. ولی فراموش نکنید که در ارسال ایمیل زیاده روی نکنید. چرا که ممکن است ایمیل های شما تبدیل به هرزنامه برای مخاطب شود.

۲فروش محصولات و خدمات

برای اینکه مخاطب تبدیل به مشتری شود باید صفحه مربوط به محصول شما از لحاظ تبلیغاتی بسیار قدرتمند باشد تا مخاطب را جذب خود کند. باید وب سایت خود را مانند خانه ی خود بدانید. همانطوری که خانه ی خود را با مبلمان و تابلوها، زیبا و دلنشین میکنید باید وب سایت خود را هم به همان اندازه از تبلیغات و محصولاتی که برای مخاطبان جذاب باشد بیارایید. حداقل یک یا چند عکس از محصول خود را در سایت قرار دهید. راجع به محصولات و خدمات خود کاملا توضیح دهید و اطلاعات کامل در اختیار بازدیدکنندگان قرار دهید تا مجبور نشوند برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت های دیگری مراجعه کنند.

در ضمن به خاطر داشته باشید که حتما پرداخت وجه اینترنتی را هم در امکانات وب سایت قرار دهید.

 

۳با وب سایت کسب و کارتان را به رسانه ها معرفی کنید.

در سایت خود صفحه ای را به رسانه ها اختصاص دهید. در آن صفحه اطلاعات مختصری از خودتان، کسب و کارتان، عکس محصولات با کیفیت چاپ و … را قرار دهید و کار را برای رسانه هایی مانند نشریات، روزنامه ها و … آسان کنید تا شاید خبری در مورد شما چاپ کنند. همچنین می توانید آمادگی خود را برای مصاحبه با نشریات اعلام کنید و فرمی قرار دهید تا افراد علاقه مند به مصاحبه با شما آنرا پر کنند.

 



:: بازدید از این مطلب : 205
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

بطور کلی، استراتژی موفق برندسازی همواره نشان­ دهنده یک یا دو خصوصیت بارز از محصولات یا خدمات است، که اهداف نهایی شرکت را توصیف می­کند و پیرو آن نیز مشتریان نهایی محصول یا خدمات نامبرده را مشخص می­سازد. استراتژی برندسازی می­بایست در کلیه طرح­های کسب­ وکار علاوه بر سایر بخش­ها مورد توجه قرار گیرد. در واقع، این طرح نوشتاری چگونگی بکارگیری برند را به شیوه استراتژیک و از طریق شرکت مورد نظر در طی زمان تعیین می­کند

 

درنتیجه این موارد، مهم­ترین برنامه کاری برای شرکت و مشتریان آن فراهم می­گردد. جای هچگونه نگرانی نیست. خلق هرگونه استراتژی برندسازی به آن اندازه که تصور می­کنید پیچیده نیست. در این بخش به معرفی مراحل آن خواهیم پرداخت:

قدم اول: متفاوت باشید.

افراد به چه دلیل خرید­کردن از سایر شرکت­های مشابه در سراسر شهر را نسبت به شرکت شما ترجیح می­دهند؟ سعی کنید به کیفیت­های نامحسوس محصولات و خدمات شرکت خود بیاندیشید و با استفاده از صفاتی مانند «دوستانه» یا «سریع» و یا کلماتی مشابه در این طیف، کیفیت ارائه شده را ارزیابی کنید. هدف شما کسب جایگاهی ویژه در اذهان مشتریان است؛ بطوریکه مشتریان تفکری ورای رقابت در مورد شرکتتان داشته باشند. لورا رایس، مشاور بازاریابی و نویسنده کتاب «۲۲ قانون پابرجای برندسازی: چگونه محصولات یا خدمات را به برندی جهانی تبدیل کنیم؟» براین عقیده است که «برندهای قدرتمند همواره با واژه­ای مختص به آن تداعی می­شوند – مانند ولوو که ویژگی امنیت را به خاطر می­آورد». شرکت شما بیان­کننده چه واژه­ای است؟ یک سالن زیبایی ممکن است بر ویژگی «راحتی» معطوف شود و تا ساعاتی پس از عصر نیز برای مشتریانی که تا دیرهنگام مشغول کارند، دایر باشد؛مقوله­ای که بطور معمول در سایر سالن­های زیبایی مرسوم نیست. شما چگونه خود را از سایر رقبا متمایز می­سازید؟ پاسخ به این پرسش گنجینه ارزشمندی است که در راستای نهادینه­سازی برند امری حیاتی تلقی می­شود..

article_image_one_368.jpg

قدم دوم: مشتریان نهایی خود را بشناسید.

به محض آنکه فهرستی از محصولات یا خدمات مجموعه خویش تعریف نمودید، به مشتریان نهایی این محصولات بیاندیشید. احتمال دارد که پیش از ورود به این مرحله اطلاعاتی پیرامون بازار هدف کسب کرده باشید، با این حال شایسته است که به مشتریان خاص و ویژه بازار خویش فکر کنید. ویژگی مشتری مورد نظر چیست و چه انتظاراتی از محصول یا خدمات وابسته به شرکت خواهد داشت؟ درهرصورت، مشتری نهایی بنابر دلیل ویژه­ای به خرید آن محصول اقدام می­کند. انتظارات مشتریان از شرکت چه خواهد بود؟

قدم سوم: هویت تجاری خود را گسترش بخشید.

چگونه سعی دارید که خصوصیات شرکتتان را هرروز به مشتریان یادآور شوید؟ بسیاری از شرکت­های کوچک از طریق درج چشم­اندازهای سازمانی با مضمون ارزش­نهادن بر مشتریان و تمایل به ارائه برترین خدمات به آن­ها، این امر مهم را میسر می­سازند. متاسفانه چنین کلامی تنها جنبه نمادین داشته و عاری از هرگونه عمل است. سعی کنید که با اندیشه­ای ژرف تمام قوای خود را در تحقق جلوه حقیقی برند و ارائه هرچه بهتر ارزش­ها و خدمات تضمین­شده شرکت برای مشتریان بکار گیرید. اگر شعار شرکتتان ارائه سریع خدمات است، واژه «سریع» در مجموعه شما چگونه تعبیر خواهد شد؟ چگونه از ارائه خدمات سریع­السیر در مجموعه اطمینان حاصل خواهید کرد؟ در طی چنین فرایندی، شرکت شما در حال نهادینه­سازی استراتژی استخدام نیروی انسانی است، بطوریکه در همین مرحله انتظارت سازمان از کارکنان اتی مجموعه در نحوه برخورد با مشتریان تعیین خواهد شد. همچنین این روند در ایجاد الگوی تبلیغات و استراتژی بازاریابی نقش موثری ایفا خواهد کرد.

پیاده­ سازی سه گام موثر در استراتژی برندسازی:

بسیاری از شرکت­های کوچک و بزرگ هنگام مشارکت با کارکنان خود در راستای استراتژی­های برندسازی با مشکل روبرو می­شوند. درحالیکه، کارکنان مجموعه از دیدگاه مشتریانِ در حال خرید بمنزله سازمان مورد نظر تلقی می­شوند. کارکنان سازمان شما در ایجاد یا تخریب تصویر برند در اذهان مشتریان نقش حیاتی دارند، پس هیچگاه کارکنان خویش را فراموش نکنید. در ادامه به معرفی برخی راهکارهای مفید در راستای موضوع مطرح شده می ­پردازیم:
کارکنان مجموعه را مطابق با استراتژی برند استخدام کنید. گفتگوی پیرامون برند سازمانی با کارکنان به منزله آغازی صحیح برای انتخاب آن­ها است. پیش از استخدام کارکنان، استراتژی برند مجموعه را به­دقت مورد توجه قرار دهید. درصورتیکه استراتژی سازمانی برپایه خدمات مشتریان بنا شده است، از کارکنان آن سازمان انتظار می­رود که دارای روحیه­ای دوستانه، خونسرد و باانگیزه باشند. سعی کنید که با تهیه رونوشتی از اصول استراتژی برند سازمانی و امکان دسترسی به آن برای کارکنان، گفتگوی منظمی پیرامون موضوعات یادشده با کارکنان فراهم نمایید.بازه انتظارات خود را مشخص کنید. در نحوه برخورد با مشتریان چه انتظاراتی از کارکنان خود دارید؟ از درک کامل انتظارات خویش توسط کارکنان اطمینان حاصل کنید. برای کارکنانی که اعمالی فراتر از وظایف تنفیذ شده انجام می­ دهند پاداش نفیسی مدنظر قرار دهید.
ارتباطات خود با کارکنان را تداوم بخشید. حفظ کارکنان در مسیر مشخص سازمانی مستلزم برقراری ارتباطات مداوم با آنان پیرامون تلا­ش­های برندسازی سازمان است. چنین کوشش­های ویژه­ای از طریق برگزاری نشست­ها، ایجاد پوسترهای تبلیغاتی، آموزش و سایر روش­ها امکان­پذیر است. هیچگاه تصور نکنید که کارکنان قادر به خواندن ذهن شما هستند.محتوی استراتژی برندسازی لزوماً بیش از یک صفحه نیست و حتی گاهی در یک بند کوتاه خلاصه می­شود. استراتژی برندسازی تابع محصولات یا خدمات ارائه شده از سوی صنایع مربوطه است. مهم آنست که که پیش از ورود به بازار قادر به پاسخگویی به پرسش­های مطرح شده در این زمینه باشید.

 

 

تثبیت نام تجاری

 

یک مارک تجاری، وجه تمایز محصولات و خدمات شرکت از سایر رقباست. امروزه با ظهور پدیدهٔ دهکدهٔ جهانی، سازمان ها می بایست با بکارگیری استراتژی های نوین، کسب و کار خود از دنیای واقعی به دنیای مجازی انتقال دهند از جمله مارک تجاری خود را. امروزه مارک های تجاری به سمبل های سرمایه داری بین المللی تبدیل شده اند و ارزیابی شرکت ها از سوی مشتریان را امکان پذیر می کنند.

 

 

به گونه ای که اغلب مشتریان، حتی حاضرند برای یک مارک تجاری قدرتمند بهای بیشتری بپردازند چرا که مارک های تجاری روش جدیدی از زندگی را به نمایش می گذارند و مجموعه ای از ایده های نو را عرضه می کنند. برای اینکه شرکت ها از طریق علائم تجاری خود بتوانند به ایجاد و حفظ اعتماد مشتری بپردازند، نیازمند تبلیغات پرهزینه و بازایابی خوب و قدرتمند هستند. تبلیغات نامناسب، افت ناچیز در کیفیت محصولات، می تواند باعث گریز آن مشتری از بازار مصرف آن مارک تجاری شود. شرکت ها به کمک علائم تجاری قدرتمند می توانند خود را ازنظر راهبردی برای آینده تثبیت کرده و با رقبای بالقوه ای که بازارهای جهانی را تحت کنترل دارند به طور مؤثر رقابت کنند. بنابراین می توان گفت که شرکت ها باید برای کسب اعتبار جهانی، ورود به بازارهای جدید، رشد دراز مدت، کاهش هزینه و افزایش تولید، اقدام به ایجاد، تثبیت و مدیریت علائم تجاری خود کنند.

برخی از قوانین تثبیت نام تجاری

قانون اول- قانون گسترش

قدرت یک نام تجاری نسبت معکوس با گسترش آن دارد. انسان موجودی طمع کار است و هرچه به دست آورد باز بیشتر طلب می کند. در دنیای کسب و کار نیز وضع به همین منوال است، به گونه ای که شرکت ها خطوط ضمیمه اضافه کرده و کالاها و انشعاب های فرعی بیشتری ایجاد می کنند. با این کار شاید در کوتاه مدت منافعی به دست آورند ولی در بلندمدت تنها نام تجاری خود را کمرنگ تر می کنند. زیرا وقتی یک شرکت در ذهن مصرف کننده برای یک کالای خاص یا یک طبقه بندی خاص حک می شود این تثبیت به مرور زمان بیشتر می شود اما زمانی که نام تجاری خود را بر روی انواع مختلفی از کالا می گذارد در واقع این تاثیر بین آنها تقسیم می شود لذا باید دامنه را محدود کنیم و در حیطهٔ کاری خود متمرکز شویم .

 

article_image_one_331.jpg

 

قانون دوم- قانون معروفیت

تولد یک نام تجاری از طریق معروفیت و شهرت آن شکل می گیرد.ابتدا باید به این شهرت برسیم تا بتوانیم خود را تثبیت کنیم. یکی از راه های معروف شدن پیشگام بودن است. به این معنی که حتی اگر نمی توانیم در یک طبقه بندی کلی اول باشیم می توان در یک زیر طبقه و یک مقوله پیشگام باشیم و صرف تولد یک کالای جدید در یک طبقه بندی خاص به شهرت نمی رسیم مانند : سی ان ان CNN: نخستین شبکهٔ خبری کابلی و مرغ سوخاری کنتاکی (KFC): نخستین فروشگاه زنجیره ای که مرغ را با طبخ جدید(سرخ شده) تحویل می داد.

قانون سوم- قانون تبلیغات

هر نام تجاری پس از تولد، برای ماندگاری نیازمند تبلیغات است. بعد از اینکه نام تجاری خلق شد برای اینکه در گردونهٔ رقابتی محو و کمرنگ نشود باید به تبلیغات بپردازد. تبلیغات ابزار نیرومندی در جهت حفظ و نگه داری یک نام تجاری پس از کسب آن است و نمی تواند یک نام تازه پا و جدید را رهبری کند. در واقع به صرف تبلیغات نمی توانیم یک نام تجاری جدید را تثبیت کنیم. هزینهٔ سرسام آور تبلیغات شاید نتواند بهای خود را بپردازد اما باعث می شود رقبا مجبور به صرف هزینه های هنگفتی در همین راستا شده و اگر توان مالی آن را ندارند ناچار به تبعیت از ما حرکت می کنند. شرکت ها در زمان اوج شهرت و معروفیت خود باید به تبلیغات بپردازند تا همچنان قوی، محکم و پررنگ بمانند مانند کارت اعتباری ویزا یا شرکت معروف و صاحب نام مایکروسافت.

 

 

 

قانون چهارم- قانون واژه

برای تملک ذهن مصرف کننده و به منظور تثبیت نام تجاری باید به کوششی وصف ناپذیر پرداخت. نام تجاری بهتر است کوتاه، ساده و مختصر باشد تا در نقل شفاهی راحت تر بیان شود زیرا تاثیر نقل شفاهی در تثبیت آن بسیار بیشتر از نقل کتبی است. وقتی مایلید یک نام تجاری خلق کنید سعی کنید واژه ای را از محصول خود تثبیت کنید که به هیچ شرکت و سازمانی تعلق ندارد.

قانون پنجم- قانون اعتبار

رکن اصلی یک نام تجاری در ادعای اصالت آن است. اگر بتوانیم نام تجاری خود را تثبیت کنیم می توانیم در آن ادعای اصالت کنیم. شعار کوکاکولا این بود:"این یک نوشابهٔ واقعی است." این ادعا آنقدر با نام تجاری رابطهٔ تنگاتنگی برقرار کرده بود که همه می گفتند:"بله این یک نوشابهٔ اصیل است و بقیه تنها تقلیدی از آن هستند". همان طور که می بینید وقتی نام تجاری به خوبی و قدرتمند تثبیت می شود حتی ادعاهای ما بر ادعای رقبا برتری می یابد.

قانون ششم- قانون کیفیت

کیفیت مهم است اما نام تجاری تنها با کیفیت ساخته نمی شود.آیا صرف ارائهٔ محصول با کیفیت بالا را می توان نام تجاری را تثبیت کرد؟ پس اگر این طور است ساعت رولکس دقیق تر از بقیهٔ ساعت ها زمان را نشان می دهد؟ آیا مرسدس بنز کمتر از کادیلاک با مشکلات فنی روبرو می شود؟ طبق آمار گرفته شده بسیاری از افراد طعم پپسی را ترجیح می دهند اما فروش کوکاکولا بیشتر است. مشاهدات طی سال های طولانی به این نتیجه منجر شده که ابتدا باید نام تجاری خود را تثبیت کنید و البته محصول را با کیقیت بالا ارائه دهید و هرگز تصور نکنید که کیفیت به تنهایی قادر به خلق نام تجاری شما خواهد بود.

قانون هفتم- قانون نام

در درازمدت مارک تجاری چیزی جز یک نام نیست و همان طور که گفتیم باید دامنهٔ خود را محدود کرده و در کوتاه مدت به تثبیت نام تجاری خود بپردازیم اما در درازمدت تنها چیزی که از کمپانی شما می ماند یک نام است. مانند شرکت زیراکس که شاید امروزه تنها دارایی ۵/۱۹ میلیارد دلاری شرکت زیراکس تنها و تنها نام آن است.

قانون هشتم- قانون هم خانوادگی

زمان و مکان مناسبی برای ارائه نام تجاری دوم وجود دارد.در حالی که شرکتی از معروفیت خوبی برخوردار است می تواند با اضافه کردن نام دوم به انتهای نام اصلی موجب گسترش محصول جدید خود گردد. برای مثال نام تجاری کوکاکولا لایت برای محصول جدید مناسب است چرا که هم از خانواده کوکاکولاست و هم نشان دهنده بدون قند بودن محصول است.

قانون نهم- قانون شکل

یک آرم تجاری باید به گونه ای طراحی شود که خیره کننده باشد. در طراحی آرم باید از اشکال ساده استفاده کنیم و شکل هایی که از عناصر متعدد تشکیل شده اند را به کار نبریم. وقتی آرم تجاری شکلی ساده دارد به راحتی در ذهن تثبیت می شود مانند آرم شرکت نایک که به حدی توانسته به کمک این قانون، نام تجاری خود را در اذهان تثبیت کند که حتی نیاز به نوشتن کلمهٔ NIKE در زیر آرم خود ندارد.

قانون دهم – قانون رنگ

یک نام تجاری باید رنگ متضاد رقیب اصلی خود را انتخاب کند. اگر پیشگام هستید نزدیک ترین رنگ به محصول خود را انتخاب کنید. بهتر است از رنگهای اصلی و مشخص به جای رنگ های ترکیبی استفاده شود. اما اگر رقیب شما زودتر این کار را کرده است سعی کنید رنگ متضاد با رقیب را انتخاب کنید. کداک زرد را انتخاب کرد و فوجی سبز را. با این کار می توانید نام تجاری خود را با رنگی که متعلق به خودتان است تثبیت کنید.

  

 



:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

 

هر روز بر تعداد مدیرانی که بر ضرورت سرمایه گذاری در حوزه خلق و توسعه برند کسب و کارشان پی برده اند، افزوده می شود.این خبر خوبی است که امروزه از دنیای کسب و کار ایران به گوش می رسد، همین موضوع، تولید محتوا و پرداخت علمی به مقوله برندینگ را بیش از پیش لازم کرده است.

 

آن چه در این یادداشت می خوانید، خطاهای احتمالی و البته رایج در برندینگ است که نگارنده، آنها را به تجربه در پروژه های مشاوره مختلف کسب کرده است.

1- عجله نداشته باشید

اگر فکر می کنید آنان که امروز برندهایی موفق هستند، ره صدساله را یک شبه پیموده اند، سخت در اشتباهید. نه با عجله و نه به صورت اتفاقی، نمی توان مسیر برندینگ را پیمود. از این رو هرگز عجله نداشته باشید. برنامه ریزی درستی انجام دهید و اجازه دهید تک تک برنامه های تان، مسیر خود را بپیمایند و به نتایج مطلوب برسند.

2- بزرگنمایی نکنید

برداشت مخاطبان از رفتارهای مختلف شما که با دید بزرگنمایی انجام می دهید، الزاما آنی نیست که شما انتظارش را دارید. این تلاش که خود و مجموعه تان را بزرگ تر،مهم تر، تواناتر و باصلاحیت تر از آن چه هست جلوه دهید، برخلاف تصور شما، بیش از آن که به نفع شما تمام شود، منجر به متضرر شدن و از دست دادن جایگاه ذهنی تان در ذهن مخاطبان خواهدشد.

article_image_one_367.jpg

3- هرگز کپی نکنید

هیچ برندی نمی تواند با کپی کاری، مسیر را کوتاه تر کند. این یک تصور باطل است که با کپی برداری از بزرگان، شما نیز خواهید توانست جایگاه ذهنی معادل با جایگاه آنان در ذهن مخاطبان تان بیابید. هرگز کپی نکنید، حتی اگر آن چه اصالتا از آن شماست، در قیاس با دیگران، شما را راضی نمی کند. البته بررسی مسیرهای موفقیت دیگران به هیچ عنوان شامل این مقوله نیست.

4- شعارهای بیهوده نسازید

ادعاهایی که بسیاری از کسب و کارهای در حال رشد در غالب شعارهای تبلیغاتی و تک لاین ها و... بیان می کنند، بیشتر خنده دار است تا اثربخش. گاهی حتی می شنویم که مجموعه ای برای رسیدن به همان شعار خنده دار ناکارآمد، ساعت ها جلسه برگزار کرده و مبالغ هنگفتی هزینه داده است. اگر در مسیر برندینگ قرار دارید، هوشمندی و نگاه کارشناسانه را در شعارهایی که می سازید در اولویت قرار دهید

5- بی مهابا تبلیغ نکنید

اگر فکر می کنید هرچه بیشتر سرمایه گذاری تبلیغاتی داشته باشید به همان اندازه برندتان با سرعت بیشتری رشد خواهدکرد، سخت در اشتباهید. گاهی اوقات، اصرار کورکورانه به بمباران تبلیغاتی مخاطبان، نه تنها منجر به ارتقای برندتان در ذهن آنان نخواهدشد، بلکه در ناخودآگاه مخاطب، گونه ای از پس زدگی برندتان را به همراه خواهدداشت

6- از تغییرات ناگهانی پرهیز کنید.

تغییر همیشه بد نیست. اما تغییر ناگهانی از دیدگاه برندینگ، اغلب آسیب رسان است. اگر در حال مدیریت و توسعه برند خود هستید، حواس تان باشد که باید تصمیمات تان در زمینه تغییرات ضروری درون و برون سازمانی که می تواند نمودی میان مخاطبان تان بیابد و بر برداشت آن ها از برندتان اثر بگذارد، کاملا هوشمندانه اتخاذ شود و به گونه ای مدیرانه نشان داده شود.

7- براساس قیمت پایین، رقابت نکنید

اگر در ورطه رقابت قیمتی گرفتار شده اید و همواره مجبورید برای حفظ سهم بازار خود، ارزان تر از رقبا بفروشید، فاصله زیادی تا بدل شدن به یک برند خوب دارید. توانایی مدیریت قیمت در مقایسه با رقبا در بازارهای رقابتی، پارامتری بسیار مهم است، اما در مسیر برندینگ، هرگز فقط بر مبنای قیمت رقابت نکنید.

8- نظارت تان را بر هیچ حوزه ای قطع نکنید

مدیریت یک برند همانند صدابرداری از یک ارکستر سمفونیک است. یک صدابردار حرفه ای، می داند که این اجازه را ندارد که چشم از میز کنترل میکسر برچیند. احساس مخاطب از برند شما، همان لذتی ست که او از شنیدن صدای بی نقص ایفای ارکستر سمفونیک تجربه خواهد کرد و شما همان صدابردار خبره ای هستید که نباید هیچ حوزه ای را از کنترل خود خارج کنید. اگر دوست دارید تمام جوانب، به نفع برندتان مدیریت شود، هرگز نظارت تان را بر هیچ حوزه ای قطع نکنید

9- آن چه را که دارید، یک جا رو نکنید

این یک تصور غلط است که برخی می پندارند برای جلب نظر مخاطب، باید تمام داشته های خود را حتی به گونه ای بی برنامه در معرض دید او قرار دهند. این گونه با وجود داشتن توانایی برای انجام صحیح و کامل تمای آن چه ادعا کرده اید، مخاطب آن را به گونه ای، سنگ بزرگی خواهدشناخت که علامت نزدن است. برای معرفی توانایی های خود به مرور زمان،برنامه داشته باشید. این گونه همیشه شما یک قدم از انتظارات مخاطب پیش هستید.

10- از نگرش های رفع تکلیفی خودداری کنید

شاید در نگاه اول به این جمله، چنین مفهومی را بسیار با فاصله از حقایق مدیریت برند حال حاضر خود بدانید، اما اغلب اوقات، بخش بزرگی از مدیران تصمیم ساز، خواسته یا ناخواسته تصمیماتی می گیرند که از جنس رفع تکلیف است. به عنوان مثال تعداد برندهایی که در حوزه بسته بندی خود تحقیق و برنامه ریزی اصولی انجام می دهند زیاد نیست. این موضوع به بسیاری از جنبه های مختلف کسب و کارتان که می تواند برندتان را تحت تاثیر خود داشته باشد، قابل تعمیم خواهدبود.

 

  1. طراحی سایت تهران
  2. طراحی سایت
  3. طراحی وب سایت
  4. طراحی سایت شرکتی
  5. طراحی سایت فروشگاهی
  6. طراحی سایت تهران
  7. طراحی سایت
  8. طراحی وب سایت
  9. طراحی سایت شرکتی

 

 

 

  1. طراحی سایت تهران
  2. طراحی سایت
  3. سئو سایت
  4. سئو
  5. طراحی وب سایت
  6. طراحی سایت شرکتی

طراحی سایت فروشگاهی



:: بازدید از این مطلب : 196
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

بخش بندی بازار تبدیل به ابزاری می شود که هر کسب و کاری جهت به دست آوردن مزیت رقابتی به آن نیاز دارد. تعریف درست بازار به چندین دلیل ضروری است. اندازه گیری سهم و رشد بازار ، تعیین مشتریان هدف، تشخیص رقبای موجود و در حال شکل گیری و از همه مهمتر شکل گیری راهبرد بازاریابی ست که باعث ایجاد تمایز می شود. بازارها معمولا به بخش های طبیعی تقسیم می شوند که که شامل مشتریانی با سطح علاقه مشابه و همچنین قرارگیری در یک طبقه خاص هستند.

 

بخش های بازار باید ویژگیهای خاصی داشته باشند:

  • بخشها باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشند تا شرکت برگشت خوبی از تلاشهای خود داشته باشد.

  • معیارهای بخشها باید این توانمندی را به شرکت بدهند تا شرکت بتواند ارتباط موثری با آنها برقرار کند.

در عمل بخش بندی بازار یکی از دشوارترین مفهوم های بازاریابی جهت تبدیل شدن به واقعیت است. در صورت عدم تبدیل این مفهوم به واقعیت، تبدیل به یکی از صدها شرکتی می شویم که محصولات معمولی می فروشند. بدین مفهوم که ، چیزی که ما به مشتری ارائه می دهیم بسیار شبیه به چیزی است که دیگر شرکتها ارائه می دهند و در چنین شرایطی، ارزانترین محصول به فروش می رسد.

article_image_one_381.jpg

بخش بندی بازار به سه مرحله تقسیم می شود:

مرحله 1: نیاز بازار

در ابتدای این مرحله باید مناطق جغرافیایی مربوطه را با درک کامل بازاری که محصولات و خدمات شما در حال رقابت با رقبا می باشد را تعیین کنید. وقتی که بخشها مشخص شدند، امکان تعیین اهداف مناسب بازاریابی و راهبردهای خاص هر محدوده را به شما می دهد. طراحی نقشه بازار، روش مناسبی جهت تشخیص این موضوع است که تصمیم ها در مورد محصولات و یا خدمات در حال رقابت در کجا گرفته می شوند و چه کسانی مرحله بعدی را آغاز می کنند. شما همچنین باید روشهای خاص توزیع محصول در بازار را در نظر بگیرید،چون همه آنها الزاما در همه مراحل وجود ندارند.

مرحله 2: درک این موضوع که چه کسی، چه چیزی را، کجا، چه وقت، و چگونه می خرد؟

این مرحله انجام کارهایی به قرار زیر است:

  • تشکیل یک نمونه کلی برای تصمیم گیرندگان مختلف

  • تعیین شرایط و ویژگیهای خریدی که تصمیمات خرید در آن گرفته می شوند.

  • توجه به صنایعی که مشتری برای توصیف تصمیم گیرندگان به کار می برد.

هر جزء از موارد فوق تعیین می کند که کدامیک از محصولات جایگزین باید فروخته شود، تصمیم گیرندگان را مشخص می کند و همچنین سطح مشابهی از علاقه به مجموعه ی خاصی از ویژگیها را بیان می کند.که این ویژگیها شامل چیزی که فروخته شده، مکان فروش، زمان فروش و نحوه فروش هستند.

مرحله 3: به چرایی رفتارهای مشتریان می پردازد

آخرین و دشوارترین موضوع این است که هر ترکیب خرید باید توضیحی مختصر در مورد رفتار خاص خریدار داشته باشد. به عبارت دیگر، باید منافع به دست آمده را بررسی کرد. ساختار بازار و بخش بندی بازار ارکان بازاریابی هستند. اگر یک سازمان وقت و انرژی لازم را جهت این چالش صرف نکند، غیرممکن است با بازار پیش برود. همین موضوع باعث می شود که در چنین سازمانی، بازاریابی بی تاثیر بوده و یا در بهترین حالت، سازمان وقت خود را صرف بهبود و فروش محصول یا خدمتی می کند که با بازار متناسب نیست.

فرآیند بخش بندی بازار شامل 7 گام است.

  1. طراحی نقشه برای بازار: ساختار و تصمیم گیرندگان بازار

  2. چه کسی خرید می کند: تعیین مشتریان

  3. چه چیزی فروخته می شود: گزینه های خرید

  4. چه کسی چه چیزی می خرد: مشتریان و خریدهای آن ها

  5. چرا خریده می شود: نیازهای مشتریان

  6. شکل دهی بخش ها: ترکیب مشتریان مشابه

  7. فهرست بررسی بخش: بررسی واقعی

در کل، اهداف بخش بندی بازار شامل موارد زیر است:

  • کمک به تعیین جهت بازار با تحلیل و کمک به درک تمایلات و رفتارهای خریداران

  • کمک به انجام بازاریابی واقع گرایانه و تعیین اهداف فروش

  • کمک به بهبود تصمیم گیری با اجبار مدیران به بررسی دقیق گزینه ها

 

 ساخت برند شخصی

 

یک برند شخصی آمیزه ای از عوامل درونی فرد مثل نظام ارزش ها و آرمان ها و اهداف و نیز نمودهای بیرونی او مثل چهره، زبان بدن و شبکه ی ارتباطات است.کشف دوباره ی خویشتن و تعریف برندی شخصی از خود می تواند به افزایش بهره وری ما کمک کند. ویژگی های شخصی ما انگاره ی برند شخصی ما را می سازند. برند تنها در انحصار محصولات و سازمان ها نیست، و اشخاص می توانند برندی شخصی برای خود داشته باشند.

 

 

1) در ابتدا از خود سوال کنید که انتظارتان از زندگی و خودتان چیست

اگر چشم اندازتان را روشن کنید، دستیابی به آن به مراتب سهلتر خواهد بود. تنها نکته ی مهم این است که انتظاراتتان را مبتنی بر واقعیات تعیین کنید و در هدفگذاری منحصر به فرد باشید.

2)تغییر و تحولات تخصص و حرفه، یک سبک زندگی است

تغییر و تحول و تجدیدنظر در راهبردها و روش ها نه یک مقصد بلکه، مسیری ادامه دار است. تغییر و تحول به موقع و انعطاف پذیری را چاشنی زندگی شخصی و حرفه ای خود کنید و از عینک تحول به وقایع اطراف خود نگاه کنید. قدرت فرصت یابی تنها یکی از هزاران ارمغان اندیشه ی متحول گرا است.

3)اول آزمون مسیر بعد حرکت

گاهی با دیدن در باغ سبز به تصور آنکه می توان به دستاوردهایی بزرگتر دست یافت، بی گدار به آب می زنیم و وارد مسیری می شویم که نتیجه ی دلخواه ما را به بار نمی آورد. بدین رو، می بایست قبل از هر اقدام عملی با بهره گیری از تکنیک های اکتشافی مثل کارآموزی، کارورزی و داوطلب به کارشدن، بازارسنجی، و ... و خلاصه ی کلام کمی خاک بازار خوردن ابتدا شرایط را بسنجید و بعد رهسپار مسیر شوید.

 

 

 

article_image_one_369.jpg

 

4)کشف دوباره ی خویشتن مسیری ممتد و رود به جلو است

باز کشف خود نه یک پروژه ی دارای تاریخ انقضا بلکه، فرایند مستمر است. در مسیر کشف دوباره ی خویشتن فرصت های بسیاری در کمین هستند که می توان با بهره گیری از شم فرصت یابی آن ها را دریافت و در مسیر پیشرفت خویش قرار داد.

5)وجوه تمایز خود را تقویت کنید

تفاوت شما می تواند وجوه تمایزتان باشد. در دنیای سرشار از گزینه های متعدد می بایست دست به دامان تفاوت ها شد. همواره با نقاط قوت خود نشان دهید که چرا گزینه های متعدد می بایست دست به دامان تفاوت ها شد. همواره با نقاط قوت خود نشان دهید چرا گزینه برتر هستید.

6)داستان برند خود را خلق کنید

داستان گویی و شنیدن ماجراها فارغ از هر سن و سالی از جذابیت های بسیاری برخوردار است، حال اگر مردم داستان تجارب شخصی ما را بدانند چطور؟
دیدگاه عمده آن است که داستانسرایی میزان همدلی مردم (مشتری) را با برند شخصی ما ارتقا می دهد و پیوندهای عاطفی میان آن و برند ما را مستحکم تر می سازد.

7)به صورت متمرکز مهارت آموزی کنید

مهارت هایی را بیاموزید که متناسب با چشم اندازتان هستند و دارای نتایج عملیاتی می باشند، فراموش نکنید که یادگیری گران است، اما گرانتر از آن نیاموختن است. پراکنده آموزی و آموختن مهارت های جسته گریخته و نامرتبط، تنها موجب سردرگمی شما می شود و بر دانش و قابلیت هایتان چیزی نمی افزاید.

8)محتوا تولید کنید

محتوای مناسب در واقع به عنوان تریبون برند شخصی ما به شمار می رود، و انتشار این محتوا و پیام های برند ما را به دنیا مخابره می کند. محتوای مناسب نمودی از شخصیت برند ما است و گفتمان برند شخصی افراد به شمار می رود.

9)حتی قبل از نیاز برای برقراری روابط و مناسبات اقدام کنید

ارتباط سازی را به عنوان یک عادت و نه کاری از سر وظیفه و یا اجبار تبدیل کنید. همواره از قبل شبکه ی ارتباطات خود را گسترش دهید.

10)خود را در جایگاه مطلوب قرار دهید

ساختن برند فرایندی زمان بر است؛ بدین رو، برای رسیدن به نقطه ی مطلوب باید صبر و استقامت پیشه کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

برندها در چند دهه گذشته به فکر تبلیغات با هدف بازاریابی و فروش مستقیم بودند. در سال های اخیر نگاه به مقوله برند و برندینگ بسیار تغییر کرده و این تحول را می توان در نگاه برندهای بزرگ دنیا به مقوله فروش، تبلیغات و بازاریابی مشاهده کرد. این درحالی ست که اگر روند رفتار برندها را در سال های اخیر بررسی کنیم، مشاهده خواهیم کرد که دگرشی در نوع نگاه برندها به این مقوله ها ایجاد شده است.

 

ده سال پیش برند جنرال موتور GM اولین گزینه انتخاب یک آمریکایی برای خرید خودرو بود، اما در سال های اخیر، یک سامورایی به نام تویوتا Toyota توازن بازار را برهم زد و جایگاه قدرت را از غول خودرو سازی آمریکایی در کشورش ربود. همین تغییرات موجب شد تا برندهای بزرگ دنیا متوجه شوند که مشتریان تنها به دنبال یک محصول یا خدمت نیستند و باید برای آنها ارزش آفرینی کنند. درک تغییرات ذائقه مشتری باعث شد تا برندها به دنبال طرح های بازاریابی و فروشِ کوتاه مدت و بلندمدت بروند. گروهی از برندها به ارائه روش هایی مانند سمپلینگ، پروموشن و توزیع کوپن به صورت مستقیم پرداختند و گروهی دیگر ترجیح دادند به دنبال راه اندازی باشگاه مشتریان و انجام کمپین در حوزه مسئولیت اجتماعی حرکت کردند.

article_image_one_382.jpg

انتخاب روش فروش به استراتژی سازمان برمی گردد تا بتواند شرایط خود را در بازار فعلی مشاهده و با نگاه به افق پیش رو ، نسبت به انتخاب مسیر حرکتش قدم بردارد. در برخی موارد برند برای زنده ماندن مجبور است به فروش مستقیم رو بیاورد و از تخفیفات دوره ای استفاده کند؛ استراتژیی که در نگاه اول شاید وی را از چالۀ افت فروش نجات دهد، اما بی شک آن را در چاه نزول ارزش برند و به طبع آن بی اعتمادی مشتری گرفتار خواهد کرد. هرچند راه اندازی باشگاه مشتریان ایدۀ هوشمندانه تری است، اما واقعیت این است که اکثر این باشگاه ها وابسته به فعالیت های مشتری، از جمله خرید کالا، ثبت کالا و دیگر فعالیت ها هستند، بنابراین ارزش آفرینی چندانی برای مشتری نخواهند داشت. در اصل باشگاه مشتریان در ایران تنها کاری که می کند مشتری را با اجبار به برند گره می زند، برای نمونه تخفیفات خرید مشتری به جای پرداخت در لحظه، در باشگاه برای خریدهای بعدی ذخیره می شود! شاید شما به عنوان مدیر یک برند از این ایده خوشنود شوید اما اگر خود شما مشتری برند باشید، یک حس منفی اجبار را تجربه خواهید کرد.

و اما می رسیم به موضوع مسئولیت اجتماعی که از نظر من، هوشمندانه ترین گزینۀ روی میز است؛ چرا که نتیجه آن برای برند و مشتری بُرد-بُرد خواهد بود. موضوع تنها بالابردن میزان فروش لحظه ای نیست بلکه هدف بالابردن کشش مشتری به سمت برند و حکاکی آن در فهرست انتخاب دوره های آتی است. البته متاسفانه در کشور ما مسئولیت اجتماعی محدود به اسپانسرشدن برای موضوعات فرهنگی، هنری یا ورزشی می شود اما چیزی که فراموش می شود مفهوم واژۀ “اجتماعی” است! باید بدانیم که اسپانسرینگ و حمایت مالی نوعی از تبلیغات حساب می شود و نه مسئولیت اجتماعی!

برند برای اینکه بتواند در ذهن و البته قلب مخاطب خود نفوذ کند باید پا را فراتر از اسپانسرینگ بگذارد و خود را در مورد مسائل اجتماعی مسئول بداند.افسردگی در جامعه، آلودگی هوا، ترافیک، فقر و گرسنگی، بی سوادی، خشونت علیه زنان، کودک آزاری و … تمام این موارد حوزه هایی از مسئولیت اجتماعی هستند که برندهای داخلی هیچگاه به سمت آن حرکت نمی کنند.شاید با مشاهده این کمپین در حوزه مسئولیت اجتماعی بتوانیم ببینیم که اولویت خود را بر مسایل جامعه شناسی و رفتارشناسی و فرهنگ سازی قرار داده اند و تحلیل آن را به خود شما واگذار می کنیم.

 

  1. طراحی سایت تهران
  2. طراحی سایت
  3. طراحی وب سایت
  4. طراحی سایت شرکتی
  5. طراحی سایت فروشگاهی
  6. طراحی سایت تهران
  7. طراحی سایت
  8. طراحی وب سایت
  9. طراحی سایت شرکتی
  10. طراحی سایت فروشگاهی
  11. طراحی سایت تهران
  12. طراحی سایت

طراحی وب سایت



:: بازدید از این مطلب : 213
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : جعفر

 

بهترین روش شناخت یک برند، تشریح نحوه عملکرد برند در تعامل با مشتریان برای افزایش سطح آگاهی از برند و ایجاد اعتماد است. برای ارائه این مقاله از نتایج تحقیقات موسسه The Values Institute در خصوص ارتباط مشتری با برند، بهره گرفته شده است. ارزش ویژه برند یا همان CBBE بسیار مهم است. در ادامه به تشریح نحوه قرارگیری برندهای معتبر در بالاترین جایگاه در ذهن مخاطب خواهیم پرداخت.

 

ابتدا باید این موضوع را شفاف نماییم :
امروزه باارزش ترین برندها بر ایجاد ارتباط با مصرف کنندگان از طریق خلق یک تجربه خوشایند در ذهن وی، تمرکز دارند.شرکت های معتبر بر برندینگ احساسی (برندسازی احساسی) Emotional Branding برای ایجاد یک رابطه قوی با مشتری متمرکز هستند.به قول جیم استنجل(مدیر بازاریابی بین الملل P&G)، هنگامی که مدیریت برند و عملیات برندینگ بر تحریک عواطف و احساسات و درگیر نمودن مصرف کنندگان، برنامه ریزی شده باشد، شما یک میل بسیار قوی تر، کسب وکار بسیار قوی تر، رشد بسیار قوی تر و نتایج بسیار مناسب تری خواهید داشت. وقتی به برندهای P&G نگاه می نماییم، احساسات بسیاری قوی تری بین مصرف کننده و این نمانام ها در مقابل برندهای رقیب وجود دارد، رشد سهم بازار برندهای پی.اند.جی خیلی بیشتر از سایر رقبایی است که تنها بر برتری عملکردی تمرکز نموده اند.

راز برندهای معتبر Secrets of Brands
در اینجا به بررسی تاکتیک های بکار گرفته شده توسط این شرکت های به عنوان معتبرترین برندها در ارتباط با مشتری می پردازیم.

article_image_one_422.jpg

شخصی سازی در آمازون Amazon

برند خرده فروشی ای است که به دنبال ارائه محصولات با دسته بندی و الویت دهی بر اساس امتیاز افراد است. امتیازی که بر اساس تجربه مشتریان موجب خلق ارزش اعتباری برای آن محصول می گردد. آمازون دسترسی به محصولات استثنایی، نحوه عملکرد آن محصول و تجربه سایر مشتریان را در اختیار مشتریان خود قرار می دهد. این امر موجب ایجاد اعتماد مصرف کنندگان و خلق یک نام تجاری قوی شده است. باوجود میلیون ها محصول، دسترسی ۲۴/۷، جستجوی پیش رفته، اعلام نظر کاربران و سایر امکانات موجود در سایت، Amazon.com ارائه دهنده تجربه شگفت انگیزه خرید آنلاین به مشتریان خویش است.

ارائه محصولات جدید (باقیمت بسیار نازل و با ارسال رایگان) همراه با کاهش مدت زمان خرید است که به عنوان ارزش پیشنهادی اصلی آمازون برای مشتری است. محصولی که با یک کلیک سفارش و در کمترین زمان ممکن دریافت خواهد شد. با توجه همکارهای آمازون با سایر تامین کنندگان، تنوع بالای محصولات موجب اتکای هرچه بیشتر مشتریان به خرید همه چیز در این سایت است و به قول معروف: هر آنچه بخواهی اینجا است و جای دیگر خبری نیست. باوجوداین میزان امکانات در سایت آمازون، شاید بکار بردن کلمه "شخصی سازی" خدمات ارائه شده به نظر غیرواقع بینانه به نظر برسد، اما باوجود کمک های فکری خریداران پیشین به مشتری جدید در فرایند تصمیم گیری وی، امتیازدهی به محصولات و توصیه ها و پیشنهاد ها تکمیلی، آیا انتخاب یک محصول در این سایت در شرایطی متفاوت از سایر رقبا نیست ؟ البته آمازون پروفایل های ساخته شده توسط کاربران را برای شناخت پروفایل های جعلی را بر اساس اعلام نظرها، امتیازها، توصیه ها و فهرست های شخصی از محصولات مدنظر و .... موردبررسی قرار داده می دهد.

فروش شادی در کوکاکولا Coca-Cola

عناوین تبلیغاتی کوکاکولا : آفتاب سرد . بر خط تازگی بمان . طمع زندگی خوب. از زمانی که این برند به جهان نوشیدنی ها معرفی شد به دنبال تحقق یک قول است : شادی مصرف کننده. در واقع کوکاکولا به دنبال ایده ای برای القای حمایت خود از "ایجاد شادی" در مصرف کننده است. کوکاکولا در تمام نقاط تماس خود با مشتری ، از فیس-بوک تا ماشین فروش خودکار به دنبال اعلام حمایت خود از شادی مشتریان خویش است. اگر ماجرای مفتضحانه تغییر مزه کوکاکولا در دهه ۸۰ با کمپینی تحت عنوان New Cook را کنار بگذاریم، تمام تلاش کوکاکولا بر ساخت یک هویت برند شرکتی برای ایجاد یک تصویر مانا و قابل انتقال به نسل های آتی جهت ارائه تعریفی کوکاکولایی از شادی است. این برند کاملا شفاف بیان می دارد که جایگاه کنونی خود را مدیون مشتریان گذشته و حال خود است. این اعتبار موجب شده است که در تمام تحقیقات انجام شده پیرامون این برند، یک تداعی منفی و ثابت از این برند در بین مصرف کنندگان وجود ندارد.

به قولتان، زندگی می بخشیم در فدکس FedEx

با شور و اشتیاقی بسیار در انجام وظایف محوله، FedEx یک هویت شرکتی بسیار قوی ایجاد نموده است. جای تعجب نیست که این شرکت به میزان بالایی از کارایی برای دستیابی به چیزی که خود قول داده، دست پیدا نموده است که موجب شده دستیابی به اثربخشی خارق العاده ای در نتایج عملیاتی آن سازمان شده است. فدکس برای آنکه قابل اعتماد بودن خدمات خود را نشان دهد با برپایی کمپین برندینگ تحت عنوان "We Understand" از درک کمبودهای مشتریان خود صحبت نمود. به منظور ایجاد ارتباط مستقیم با مشتریان، فدکس برنامه ارائه جوایز شخصی سازی شده و همچنین ارتباط با مشتریان از طریق شبکه های اجتماعی را اجرا می نماید. فدکس به مشتریان خود به صورت یک انسان و نه یک عدد می نگرد.

باحال بمان در اپل Apple

کدام شرکت است که افراد عادی جامعه و مطبوعات نفس نفس زنان منتظر ارائه محصولات جدید آن هستند ؟ نکته اساسی محصولات اپل که سبب ایجاد اعتماد مشتری می گردد آن است که محصول بعدی باهوش تر و هیجان انگیزتر خواهد بود و موجب بهبود کیفیت ارتباط ، کار و تفریح می گردد. مشتریان از تجربه خرید محصولات اپل لذت می برند.درحالی که اپل را با خلاقیت و سیمای زیبا یاد می نماید، اما نکته اصلی در نمایندگی های فروش اپل است. نمایندگی فروش اپل نقش بسیار مهمی در تهییج، همکاری و شفافیت بین مشتریان و کارکنان فروش ایفا می نمایند. اپل یک رویکرد در خصوص شعب فروش دارد : ما برترین خرده فروشی در تاریخ هستیم. افراد وقتی وارد نمایندگی فروش می شود باید میزان امید و اعتمادبه نفسشان با توجه به تجربه شگفت آور خود در زمان خرید محصولات اپل، بالاتر رفته و حس خیلی خوبی داشته باشند. اپل از شعبه فروش برای نمایش و نه گفتن فلسفه خود استفاده می نمایند. این فلسفه با میزهای بسیار بزرگت ، فضای آزاد درون شعبه، دیوارهای شیشه ای و کارکنانی مسلح به اسکنرهای بارکد خوان برای حذف صف پرداخت، به مشتری انتقال می یابد.(apple store فروشگاه اپل)

طراحی یک تجربه در تارگت Target

این موضوع که Target یک فروشگاه زنجیره ای ارزان فروشی است، غالبا به راحتی فراموش می گردد. زیرا با حرکتی نرم، شیک و زیبا با همکاری با طراحان حرفه ای در کمپین های تبلیغاتی خود، کاتالوگ هایی در نسخه های محدود برای دیوانگان فشن ارسال و با استفاده از چهره های محبوب هنری، خط بطلانی برای تصویر ذهنی از این برند به عنوان یک فروشگاه عرضه کننده انبوه محصولات تجاری، می کشد. فروشگاه تارگت به دنبال ایجاد یک تجربه منحصربه فرد از خرید برای مشتریان است ، از طراحی فروشگاه تا انتخاب محصولات، قیمت و نوع خدمت به مشتری. فرانکل، مشاور برندینگ تارگت می گوید: تمام تلاش تارگت بر ارائه محصولاتی باکیفیت در قیمت هایی بسیار نازل اما باتجربه خرید متفاوت است. گرم و انسانی بودن تداعیات شخصیت این برند است. سیستم خدمت به مشتری در این فروشگاه ها بسیار دوست داشتنی و استاندار شده است. برای مثال، صندوق داران به سراغ افراد حاضر در صف رفته تا صف کوتاه گردد. مشتری برای این فروشگاه یک میهمان است. با میهمان چگونه باید رفتار نمود ؟ مشتری به صرف قیمت های پایین به این فروشگاه نمی رود.

ثابت قدم ماندن در فورد Ford

در عصری که همه چیز در حال تغییر است، Ford یک برنامه برندینگ عملیاتی ثابت و پایدار را به صورت یک فانوس هدایت گر تعریف نموده است.نام تجاری تک سیلابی و ساده ای که هم لوگوی آن را شکل داده و هم یادآور پایه گذار این شرکت هنری فورد است. هویت بصری تجاری این شرکت در مقابل آزمون زمان همچنان پابرجاست. داستان برند فورد هر فردی را به تحسین وامی دارد. در بین ماشین های تولیدی در منطقه دیترویت، فورد دارای بهترین ثبات برند، استراتژی محصول و اجرا است. فورد به مشتری گوش داده و بر اساس نیاز وی، محصولی را تولید می نمایند تا جایی که مدیرعامل این شرکت از طریق شبکه های اجتماعی با مشتریان در تعامل است.

فرهنگ می تونی انجام دهی در نایک Nike

بر اساس بیانیه مأموریت مندرج در سایت Nike : هدف نایک، الهام بخشی و نوآوری برای هر ورزشکار در جهان است. و می افزاید : اگر بدن داری، ورزشکار هستی. این یک پیام بسیار الهام بخش برای برقرار ارتباط بین یک شرکت و تمام مصرف کنندگان در سراسر جهان است. به گفته پروفسور کلر ( استاد بازاریابی دانشگاه دارت موس) ، نایک بر مشتری بسیار متمرکز است. با نقاط تماس بسیار زیادی که در سراسر جهان دارد، میزان ارتباط و استحکاک خود را با ورزشکاران نخبه و مصرف کنندگان عادی را در بالاترین سطح نگه داشته است. نایک به دنبال خود توانمندسازی افراد در رسیدن به بهترین شرایط فیزیکی و روانی است و این برند هر فرد را به "Just Do It" معروف خود دعوت می نمایند. نایک همواره درحال توسعه پایدار محصول است. این برند با به کارگیری آخرین تکنولوژی ها مانند بالشتک های هوایی و پارچه های ضد رطوبت( یکی از برترین توانمندی های این برند) به مصرف کننده خود این اجازه را می دهد که مانند یک ورزشکار حرفه ای از یک محصول بسیار خاص استفاده نماید.نوآوری از دید مصرف کننده به معنای اهمیت به بهبود کیفیت سلامت است.

ایجاد ارتباطات دراستارباکس Starbucks

غول دنیای کافی شاپ های زنجیره ای، یک قول اجتماعی به مشتریان خود داده است : ما مردمان را به یکدیگر نزدیک می نماییم. استار باکس با داشتن تعداد بسیار زیاد شعبه و دسترسی بالایی که مشتریان به این برند دارند، به ایجاد این ارتباط بین افراد کمک نموده است. از Wi-Fi رایگان تا پخش موسیقی، میزهای بزرگ و اتاق های برگزاری جلسات تجاری، همه و همه برای تعامل سازنده با مشتری طراحی شده است. مدیرعامل استارباکس می گوید : همه چیز این برای ارتباط، اکتشاف، الهام و خلاقیت فراهم آورده شده است. استارباکس یک رویکرد خلاقیت محور دارد و حرف های جدید خود را بلافاصله در شعب خود پیدا سازی می نمایند. استارباکس با درک صحیح هنجارها و استراتژی رقبای منطقه ای، استراتژی رقابتی منطقه ای خود را برای رقابت با رقبای محلی تعریف می نمایند.

تبلیغات درون متنی/

اگر تمایل دارید برای شرکت خود اقدام به طراحی سایت ارزان کنید پیشنهاد می کنم ابتدا مقالات مربوط به تفاوت   طراحی سایت فروشگاهی  و  طراحی سایت شرکتی را مطالعه کنید. من به شما پیشنهاد می کنم خدمات طراحی سایت پیام آوا را برای این کار نگاه کنید.

 

انتخاب نام تجاری مناسب

 

آیا یک نام گذاری قانونمند و استاندارد در فروش ما تاثیر خواهد داشت؟ شاید از خودتان بپرسید وقتی که هدف کسب و کار، کسب و افزایش سودآوری از طریق فروش محصولات است دیگر دلیل یک نام گذاری قانونمند چه می تواند باشد؟ پاسخ کاملاً مثبت است! نام های خوب بیشتر می فروشند، سهم بازار بیشتری به دست می آورند؛

 

 

این نام ها در خاطر مصرف کننده باقی می مانند و شانس کسب پیروزی نهایی در بازار برای شان به مراتب بیشتر از نام های تکراری، غیر استاندارد و پیش و پا افتاده یا پیچیده است. نام های غیر اصولی محکوم به فنا هستند!

امروزه قوانین بازاریابی بسیار بیشتر از زمان گذشته بازبینی و اصلاح شده است و بسیاری از اشتباهات قدیمی آن دیگر تکرار نمی شود، اما در کشوری مثل ایران که بازاریابی در حد کتاب های ترجمه شده و تشریفات بروز می کند با همان راهکارها و تکنیک های قدیمی انجام می شود. حال آن که اگر شما در چنین فضایی که اغلب رقبای تان هرگز به فکر انجام یک عملیات واقعی و سنجیده بازاریابی نیستند، هوشمندانه گام بردارید، پیروزِ میدان نبردِ بازار خواهید بود.
در گذشته کشورهای صنعتی -که قریب به اتفاق شرکت های ایرانی در زمان فعلی مانند آن ها فکر می کنند- گمان می کردند که با افزایش توان مندی نیروهای فروشنده، گسترش کانال های فروش و سرعت در تحویل محصول به مشتری می توانند سهم بازار بیشتری به دست بیاورند و البته این طرز تفکر کاملاً صحیح بود. اما پس از مدتی صاحبان مشاغل دریافتند که این چرخه محصول نمی تواند قدرت رقابتی پایداری برای ایشان به دست بیاورد. چرا که با ورود محصولات جدید که مصرف کنندگان و جامعه علاقه بیشتری به صحبت کردن درباره آن ها داشتند باعث می شد تا برخلاف در اختیار داشتن قدرتمندترین مذاکره کنندگان و فروشندگان؛ کانال ها و نمایندگان متعدد فروش و حتی غالب سهم بازار به زودی سهم فروش بالای خود را از دست می دهند و گاهی برای همیشه از حضور در بازار رقابتی حذف می شوند یا انصراف دهند.

 

 

 

 

article_image_one_388.jpg

 

امروزه برخلاف گذشته، عملیات بازاریابی دیگر به صورت تاکتیکی و با برنامه ریزی های کوتاه مدت انجام نمی شود. حالا عصرِ ظهورِ بازاریابی استراتژیک به جای بازاریابی سنتی است و بازاریابی از کتاب و دانشگاه خارج و در تمامی سطوح بازار واقعی جریان پیدا کرده است. در چنین فضایی برگ برنده از آن کسب و کارها و محصولاتی است که قدرتمندترین برند بازار را در اختیار داشته باشند. حالا مدیران کسب و کارها به این واقعیت رسیده اند که وقتی یک برند خلق شود و جایگاه خود را در بازار پیدا کند از بین بردن آن تقریباً غیرممکن است. زمانی که با محصولی جدید و مفید وارد بازار شوید که قبلاً نمونه آن دیده نشده یا کمتر به چشم خورده باشد مشتریان و جامعه ترغیب خواهند شد تا درباره شما با دیگران صحبت کنند و از طریق قدیمی ترین شیوه بازاریابی، یعنی همان بازاریابی دهان به دهان مخاطبان و در نتیجه فروش های بیشتری را برای شما به وجود بیاورند. اما سوال این جاست که اگر شما نام مناسب و خاصی را برای خودتان نداشته باشید دیگران قرار است شما را چگونه صدا بزنند؟ به یاد داشته باشید کسب و کارها و محصولات جدید و متفاوت همیشه نیازمند نامی جدید و متفاوت خواهند بود. به اعتقاد من این نخستین قانون و پایه ای ترین عامل تاثیرگذار در برندینگ است.

البته با آن چه در ادامه خواهید خواند یقین می آورید که نام گذاری نه تنها بسیار مهم و حساس بلکه یک فرآیند نسبتاً پیچیده است که نام گذاری جدید به دلیل پیروی از اصول باید در آن واحد از چندین قانون مهم پیروی کند. از همین روست که اصرار داریم نام گذاری را با صرف یک وعده صبحانه ساده اشتباه نگیرید! با همین نگرش های اشتباه سالانه برای من صدها درخواست از طریق ایمیل ارسال می شود که همگی مایلند تا من به صورت بداهه یک نام جدید برای محصول آن ها ارائه کنم. حال آن که برای آخرین پروژه نام گذاری که به من واگذار شده بود با کمک همکارانم بیش از دو ماه زمان صرف کردیم تا یک نام خاص و مناسب را پیدا کنیم. حال اگر برای نام گذاری قانونمند کسب و کار یا محصول خود آماده اید مرور قوانین را شروع خواهیم کرد!

1- مواجه شدن با نام بد!

آیا تابه حال به نام افراد شناخته شده جهانی دقت کرده اید؟ همگی از نام های مناسب برخوردارند. روند انتخاب نام شما برای فرزندان تان چگونه است؟ اگر قسمتی از همان ظرافت را در نام گذاری تجاری خود به کار ببندید قطعاً با نام های بد مواجه نخواهید شد. در صورتی که قبلاً نامی را برای کسب و کار یا محصول خود تکرار کرده اید که نمی تواند پاسخگوی رقابت در بازار باشد دو راه بیشتر برای تان باقی نمی ماند:

  • الف: نام تان را عوض کنید!
  • ب: نام تان را عوض کنید!

به هر روی هر دو راهی که پیش پای تان قرار دارد سخت تر از آنی است که درباره اش صحبت می کنیم اما به هر حال اگر دنبال رشد برند خود هستید باید چنین شجاعتی را داشته باشید. بسیاری از سوپر استارها بیش از صاحبان کسب و کار این واقعیت را قبول کرده اند و پیش از آن که مجبور به مسخره کردن نام شان باشند، نامی جدید برای خود برگزیدند. برای مثال کارگردان شهیر، وودی آلن از طرف والدینش آلن استوارت کونیگسبرگ نام گذاری می شود نامی که نه به این آسانی در خاطر می ماند و نه نامی است که شباهت به نام افراد شناخته شده دارد. به راستی دلیل تغییر نام وی از آلن استوارت کونیگسبرگ به وودی آلن چه بوده است؟ از نامش متنفر بوده یا بیشتر از شما بازاریابی می دانسته است؟!

2- از قوانین پیروی کنید

در حین برنامه ریزی و اجرای فرآیند نام گذاری به مسائل معنوی و عاطفی تکیه نکنید. قانون را در پیش بگیرید تا بازنده نباشید. حدوداً دو سال پیش در مورد نام گذاری شرکت یکی از دوستانم کنجکاو شدم. از او پرسیدم دلیل وجود واژه «مهر» در نام شرکت چیست؟ و پاسخ غیر حرفه ای نشان دهنده میزان علاقه او به همسرش و تولد همسر وی در مهرماه بوده است. اگر چه با این پاسخ منکر میزان و شدت علاقه او به همسر متولد مهرماهی اش نمی شوم اما این ها دلایل منطقی و کافی برای موفقیت در رقابت نخواهد بود.

3- نام های کوتاه موفق ترند

از آن جایی که من هم در ایران زندگی می کنم با قوانین دست و پاگیر و مخل بازاریابی نام گذاری شرکت ها در ایران آشنایم. لذا کافی است نام حقوقی خود را هر گونه که مایلید به ثبت برسانید و در عوض یک نام تجاری و مستعار کوتاه برای کسب و کار خود پیدا کنید. قطعاً یک نام کوتاه مانند نوکیا به مراتب موفق تر از نامی چون سونی اریکسون در بازار رقابتی تلفن های همراه عمل خواهد کرد. حال آن که نام های کوتاه نه تنها بیشتر دست نخورده و صحیح در ذهن مخاطب باقی می مانند، معمولاً با بخت بیشتری در شیوه نگارش نیز روبه رو می شوند.

4- نام های منحصربه فرد قدرتمندترند

یک نام منحصربه فرد می تواند برای کسب و کار و محصول شما اقبال بیشتری را به همراه بیاورد. نام هایی که قبلاً شنیده نشده اند اما از تلفظ و نگارش راحتی نیز برخوردار باشند می توانند شما را به یکی از بزرگ ترین رهبران بازار بدل کند. برای مثال Adobe یک نام کاملاً منحصر به فرد است که پیش از آن کمتر کسی آن را شنیده بود. نام هایی چون گوگل، یاهو و سونی نیز از همین قانون تبعیت کرده اند.

5- نام های ساده در دسترس بیشتری هستند

بسیاری ساده بودن یک نام را با کوتاه بودن آن اشتباه می گیرند. این در حالی است که بسیاری از نام های ساده چون «گاج» خود نیاز به نام گذاری مجدد (Renaming) دارند. در عوض نام های ساده ای چون کاله یا تکدانه به واسطه نام ساده ای که در ذهن ماندگار است نیمی از راه را رفته اند.

6- IBM دیگری خلق نمی شود!

اگرچه همواره رقابت بازاریابان در نام گذاری، در انتخاب نام های کوتاه بیشتر به چشم می آید اما شما فریب نام های اختصار را نخورید. شرکت IBM بیش از یکصد سال پیش دقیقاً در زمانی که هنوز نام های متعددی در بازار رقابتی اش وجود نداشت پایه گذاری شد. در حالی که امروز در تمامی بازارها هزاران نام وجود دارد و حتی اگر شما نخستین فعال یک بازار جدید باشید به واسطه وفور نام ها، دیگر برای این کار دیر شده است. نام های اختصار توانایی تداعی هیچ ذهنیتی را در سلسه افکار مشتری به جهت خرید و وفاداری به برند نخواهند داشت.

7- از نام های عمومی استفاده نکنید

انتخاب نام های عمومی بزرگ ترین تله برای دفع شما از بازار است. نام هایی چون میهن، کبریت توکلی و گلستان با حضور یک رقیب که نامی خاص داشته باشند به چالش کشیده خواهند شد. برای مثال دایتی یک نام خاص و آماده برای رقابت با میهن یک نام عمومی و آشنا بود چرا که واژه میهن همیشه به یک کلمه کامل کننده دیگر مثل بستنی میهن نیاز دارد اما دایتی، دایتی است! از طرفی با گسترش نفوذ اینترنت و وب در زندگی روزمره مصرف کنندگان و مردم کلمات عمومی شانس موفقیت چندانی در رقابتِ حاکم در موتورهای جست وجو نخواهند داشت.

8- نوشتن و تلفظ یکی باشد

Hyundai نمونه بارزترین نمونه ناموفق نام گذاری در این زمینه است! جالب آن جاست نوع نوشتار و تلفظ این نام در اغلب زبان ها با مشکل مواجه است. Hyundai که در ایران هیوندای خوانده می شود در اصل هاندای است. شما باید نامی را انتخاب کنید که مصرف کننده با واسطه شنیدن نام بتواند به راحتی نام شما را نوشته و از آن مهم تر در اینترنت نام صحیح شما را تایپ کند. وگرنه قسطنطنیه هم یک نام است!! نکته مهم در در مورد قانون شماره هشت آن است که نوع نوشتن و تلفظ آن در اغلب زبان های مختلف جهان به یک گونه باشد. برای مثال محصولات بهداشتی AVE در فارسی اوه نوشته می شوند. این در حالی است که نوشتار فارسی واژه Oh نیز اوه است. اوه! خدای من!

9- در دهان بچرخد!

بعضی ها اصرار با استفاده یا خلق نام های عجیب و غریبی دارند که حتی وفادارترین مصرف کنندگان و مشتریانشان هم نمی توانند به خوبی نام کسب و کار یا محصول ایشان را استفاده کنند. نام هایی چون هاویلوکس یا HSBC جز نام های معیوب در این زمینه به شمار می روند. به یاد داشته باشید برای برندهایی که به دنبال برتری هستند، دهان مردم مهمترین عضو آنهاست. چرا که بازاریابی دهان به دهان یکی از مهمترین شیوه های موثر بازاریابی به شمار می رود!

10- جلب توجه کند

نام هایی که جلب توجه می کنند همیشه موفق تر از نام های عادی جلوه خواهند کرد. معمولاً یک نام جلب توجه کننده که از دیگر قوانین نام گذاری تبعیت می کند بسیار موفق تر از سایر نام ها ظاهر خواهد شد و بیشتر در ذهن مخاطبین باقی خواهد ماند. توماج در مقایسه با نام سایر سخنرانان نیز یکی از همان نام هاست. شاید بازاریابی و برندینگ در خانواده ما یک حرفه ارثی باشد!!

11- ذهنیت ساز باشد

هر نامی برای یک گروه تجاری، صنعتی یا رشته فعالیت اقتصادی به درد می خورد. از نام هایی استفاده کنید که با شنیده شدن آن ها ذهن مخاب به سمت و سوی یک دسته از محصول یا گروه خاصی از کسب و کارها هدایت شود.

12- آهنگ داشته باشد

به دنبال نامی باشید که مصرف کننده با گفتن آن آهنگ خاصی را نیز بشنود. نام های صدادار می توانند به سرعت صداساز نیز شوند و سر و صدا چیزی است که شما در برندینگ به آن به شدت نیاز خواهید داشت. از طرفی نام های صدادار شانس بیشتری در تبلیغات خود به صورت موثر خواهند داشت. نامی چون BlackBerry، چی توز، تولی پرس و مخصوصاً اشی مشی از این دسته هستند.

13- تکراری نباشند

نام های تکراری بودجه و انرژی زیادی را برای برندینگ خود نیاز دارند. برای مثال من ماهان نام تکراری و پر هزینه است. با شنیده شدن نام ماهان، عده ای به یاد هواپیمایی ماهان و عده دیگری به یاد موسسه آموزش عالی آزاد ماهان خواهند افتاد. بودجه بازاریابی خود را در برندینگ و تبلیغات هدر ندهید!

14- اینترنت را فراموش نکرده باشد!!

در دنیای ارتباطات امروزی، اینترنت و وب سایت ها نقس به سزایی در بازاریابی و فروش شما بازی می کنند. به دنبال نام هایی باشید که اصل نام با آدرس دامنه اینترنتی شما برابر باشد. برای مثال شرکت مایکروسافت از آدرس Microsoft.com استفاده می کند و آدرس های پیش و پا افتاده دیگری چون Microsoftco.com عملاً متنفی است. برای چک کردن دامنه های اینترنتی آزاد می توانید از وب سایت های Whois استفاده کنید. هم چنین بسیاری از نام های مد نظر شما از قیمت هایی چون ۷۰۰$ برای فروش گذاشته شده اند. البته یادتان باشد که چند ماه پیش دامنه FB.com به قیمت هشت میلیون و پانصد هزار دلار معامله شد. به هر حال اگر نام مناسبی برای کسب و کار و محصول خود پیدا کرده اید کمی دست و دلباز باشید!



:: بازدید از این مطلب : 203
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 تير 1399 | نظرات ()